نوشتن برای نوشتن

هممون دربند سرنخ یک کلافیم که بریم برسیم به قشنگترین بافته ی دنیا

نوشتن برای نوشتن

هممون دربند سرنخ یک کلافیم که بریم برسیم به قشنگترین بافته ی دنیا

نوشتن برای نوشتن

اینجا تمام دلخوشی منه
وبلاگ قدیمی ام تیترش این بود " جایی برای قدم زدن حرف هایم "
اعتقادم این هست دوستانی که به رسم قلم پیدا کردم شاید حجم زیادی در زندگیم نداشتن ولی عمق بیشتری رو حک کردن

مطالعه باعث بیداری میشه ولی نوشتن هست که باعث رشد میشه
نوشتن چیزی بود که ازش متولد شدم پس خواهم نوشت
خوش اومدی به خونه من


رسالت تازه ام
ثبت شود به تاریخ 96/06/04 :
شادی و هر چیزی که مربوط به شادی باشد :)

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

همیشه وقت خونه تکونی و تقریبا هر 2 ماه یکبار من دغدغه شدید خونه پیدا میکنم البته همیشه هست ولی سر باز میکنه انگار

دوست دارم خونه جایی باشه که دلم باز باشه  حال کنم باهاش ولی نمیشه 

همیشه موقع  خونه تکون یتنوع میدم به خونه 


همچنین بین منظم بودن ونه و وقت زیادی که براش میذارم هم مشکل دارم 

دوست دارم منظم باشه وولی خیلی وقت میبره تمیزکاری


  • نیره

تصمیمی که تو ناچاری و کلافگی از برنامه هایی که ردیف کردی پشت سرهم انجام بدی که مثلا موفق بشی، یه شاخه از کسب و کارت رو هل بدی یا درامد  فلان تومن دربیاری 

روی نرسیدن ام به همه چی چرا؟ کوله بارم ضعیفه بال پروازم ضعیفه 

برم که بهترین خودم باشم 


  • نیره

حس عکس این روزها برای پاییز هست 

شاید این پست برای این باشه که نیره حواست به پاییز باشه 

سال قبل که مهر تموم شد یادم افتاد مهر رو الکی زندگی کردم امسال نذارم مثل ماهی لیز بخوره از دستم مهربون ترین ماه خدا 

پاییز


اولین حس عکس پاییزم این بود 


قدرت


و این حس قدرت و نور قشنگ صبح 



  • نیره

هر صبح باید یه تونستن قوی رقم بزنی اگر میخوای راه زندگیت خوشمزه باشه برات 

همیشه از دیدن عکس لذت بردم و میبرم قبل از ازدواجم فکر میکردم هر روز و هر لحظه زندگیم باید ثبت بشه و فصلها و حس های نابی رو که طی این بزرگ شدنه تجربه میکنیم نباید از دست داد 

به قول علیرضا شیری که میگه هر سن یه سری کارهایی داره که باید تو همون سال انجامش بدی و نمیتونی مثلا 5 سال یا 10 سال بعد انجامش بدی. منم حواسم بود که یه کارایی رو انجام بدم. ازدواج که کردم  اینقدر درگیر روزمرگی ها شدم که حس و حال خیلی چیزا از بین رفت. نوشتن و عکس ها خیلی کمرنگ شد.

اما حالا که نوشتن برگشته باید حس عکسه هم بیاد. باید خوب زندگی کردن رو یادگرفت. حس بوجو آوردن لحظه های خوب تماما بستگی به خومون داره اگر بتونیم درونا شاد و قوی باشیم.

یه دسته جدید توی وبلاگم میسازم برای روزایی که این حس رو دارم و دوست دارم عکس بگیرم یا عکس ببینم 

این دسته هم به خودم کمک  میکنه ایده های خوبی برای ثبت لحظه های زندگیم داشته باشم 

و هم به دیگران کمک میکنم ژست و صحنه های خوب بسازن 

هم به وندا کمک میکنم محصولات تزئینی شو بیشتر و کاربردی تر بشناسونه 

هر هفته باید یه پست نوشته بشه  بیشتر بشه مشکلی نیست 


پ ن: عکسایی که قبلا گرفتم رو هم به مرور اپلود میکنم 



  • نیره

1 مهر 97 خوبی های زیادی داره 

نشانه های امروز رو به فال نیک میگیرم و حس میکنم لبخند گرم خداوند رو  و پاییز رو چنین دلپذیر اغاز میکنیم با طرح زیبای گوگل 

  • نیره

1 مهر 

پاییز بی نظیر شروع شد با دیدن امتیاز محمدرضا شعبانعلی برای کامنتم باید درس شاگردی کردن رو بخونم  شاگرد خوبی نیستم با اینکه  با تمام وجود به رسالتش اعتقاد دارم وقت زیادی برای متمم نمیذارم 

به قول سعید دچار سندرم راننده تاکسی شدم.  بهتره به شرح حال نپردازم که سر دراز دارد 

توی اولین روز بهار به این فکر میکنم که رسالتهای دیگه ای وارد زندگیمون میشن. پاییز بهانه خوبی برای قوی شدن هست 

رفتم کامنتم رو بخونم ببینم اصلا چی نوشتم که باعث شه محمدرضا شعبانعلی امتیاز بده 


نیره (کاربر ویژه) من 545 روز است که همراه متمم هستم.

از کامنت هایی که خونده شد میشه فهمید سرعت کلیک روی این عنوان بسیار سریع اتفاق افتاده تا راز اسودگی خیال از حجم انباشتگی های به ظاهر دوست داشتنی رو کشف کرد.

با اینکه هنوز راهکارها رو نمیدونم ولی اعتراف میکنم که سخت ترین کار دنیا حذف همزمانی کارهاست. و جدال بر سر گذاشتن فکرها،رویاها و هدفهای دوست داشتنی که بخاطر جذابیت بی نظیر در گوشه ای از ذهن ما جاخوش کردند.

این نوشته عنوان کوبنده ای هست برای منی که ساعت ۱:۴۳ دقیقه شب برای استارت یک اید جدید پای کامپیوتر نشستم. و میشه گفت این پست یکی از قشنگترین سرعت گیرهای متمم هست برای شتاب زده هایی مثل من…

تم امسالم رو بستن و تمام کردن کارهای ناتمام گذاشتم … و پرونده های ذهنی

وقتی کاری رو در ذهن تموم نشده می پنداریم دوست داریم اقدام های جدید و ازمایش های جدیدی انجام بدیم تا موفق بشیم اماباید قبول کرد همه ایده ها و هدفها به مقصد نمیرسند.

هرچند سخته و دارم مثل ابراهیم از اسماعیل هام میگذرم. و سعی میکنم روی یک کار تمرکز کنم. گاهی موفق گاهی ناموفق اما پرونده های باز ذهنی باید بسته بشن و از اقدام های متعدد کاهنده انرژی در بازه محدودی استفاده بشه

– بی نهایت تلاش کردن رو حذف کنیم

– یاد بگیریم از مسیر لذت ببریم و گام های کوچک رو  فراموش نکنیم شاید شتابزدگی برای رسیدن به مقصد رو کاهش بدیم.

– متوقف نشیم و هر روز یک گام کوچک



اعتراف میکنم از نگارش خودم لذت بردم 

این یعنی در حال نزول از وضعیت قدیمم هستم شاید با حال و هوای پاییز قدرت نشوتن رو بگیرم 

امام سجاد تو صحیفه سجادیه دعای قشنگی داره 
بارالها بر محمد و آلش درود فرست، و مرا عافیت بخش از وامی که آبرویم را بریزد، و ذهنم را پریشان کند، و فکرم را پراکنده سازد، و شغلم در علاج و چاره آن به طول انجامد.‌ 

آمین دعا میکنم  این اتفاق قشنگ برای هممون  بیاته و بتونیم آزادانه فکر کنیم و قدم برداریم 



  • نیره